http://old.hajj.ir/hadjwebui/library/wfViewBookPage.aspx?bookId=2025
http://www.ghadeer.org/Book/641
http://old.hajj.ir/hadjwebui/library/wfViewBookPage.aspx?bookId=2025
http://www.ghadeer.org/Book/641
الفصل الخامس- فی الصرف و هو بیع الأثمان و هی الذهب و الفضة بمثلها .......................
ذهب: طلا- فضه: نقره- تقابض: قبض کردن – اصطحاب: همراهی- غریم . :قرض دار. مدیون . مقروض . بدهکار.-خطوه: گام- ذمّه از ماده «ذَمَمَ» به معنی عهد، کفالت، امان، حرمت، حق و ضمان میباشد.
بیع صرف
صرف در اصطلاح عبارت است از خرید و فروش طلا و نقره در برابر هم؛ خواه طلا در برابر طلا، نقره در برابر نقره و یا یکی از آن دو در برابر دیگری،
در
بیع صرف، ثمن و مثمن باید به صورت نقد در مجلس معامله بین فروشنده و خریدار یا وکیل آن دو، مبادله و دریافت شود و در صورت
جدا شدن از یکدیگر بدون مبادله، بنابر قول مشهور معامله باطل است. خروج توأمان دو طرف از مجلسی که معامله در آنجا
صورت گرفته، تا زمانی که از یکدیگر جدا نشدهاند، موجب بطلان معامله نمیشود.
و لو قبض البعض خاصة قبل التفرق صح فیه أی فی ذلک البعض المقبوض...................
چنانچه مقداری از ثمن و مثمن قبض شود و مقداری دیگر قبض نشود، معامله تنها در مقدار قبض شده صحیح است و در صورتی که کوتاهی در قبض از هیچ کدام نبوده، دو طرف در فسخ یا امضای آن بخش مختارند و اگر کوتاهی از یکی بود، دیگری در فسخ یا امضا مخیر است و چنانچه هر دو کوتاهی کرده باشند، حق خیار هر دو منتفی میشود
بسم الله الرحمن الرحیم
اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا تَوْفِیقَ الطَّاعَةِ وَ بُعْدَ الْمَعْصِیَةِ وَ صِدْقَ النِّیَّةِ وَ عِرْفَانَ الْحُرْمَةِ وَ أَکْرِمْنَا بِالهُدَى وَ الاسْتِقَامَةِ وَ سَدِّدْ أَلْسِنَتَنَا بِالصَّوَابِ وَ الْحِکْمَةِ وَ امْلَأْ قُلُوبَنَا بِالْعِلْمِ وَ الْمَعْرِفَةِ وَ طَهِّرْ بُطُونَنَا مِنَ الْحَرَامِ وَ الشُّبْهَةِ وَ اکْفُفْ أَیْدِیَنَا عَنِ الظُّلْمِ وَ السِّرْقَةِ وَ اغْضُضْ أَبْصَارَنَا عَنِ الْفُجُورِ وَ الْخِیَانَةِ وَ اسْدُدْ أَسْمَاعَنَا عَنِ اللَّغْوِ وَ الْغِیبَةِ وَ تَفَضَّلْ عَلَى عُلَمَائِنَا بِالزُّهْدِ وَ النَّصِیحَةِ وَ عَلَى الْمُتَعَلِّمِینَ بِالْجُهْدِ وَ الرَّغْبَةِ وَ عَلَى الْمُسْتَمِعِینَ بِالاتِّبَاعِ وَ الْمَوْعِظَةِ وَ عَلَى مَرْضَى الْمُسْلِمِینَ بِالشِّفَاءِ وَ الرَّاحَةِ وَ عَلَى مَوْتَاهُمْ بِالرَّأْفَةِ وَ الرَّحْمَةِ،
خدایا، توفیق فرمان برى، و دورى از نافرمانى، و درستى نهاد و شناخت واجبات را روزى ما بدار و ما را به هدایت و پایدارى گرامى دار، و زبانمان را به راستگویى و حکمت استوار ساز، و دل هایمان را از دانش و بینش پر کن، و شکم هایمان را از حرام و شبهه پاک فرما، و دستانمان را از ستم و دردى بازدار و دیدگانما را از ناپاکى و خیانت فرو بند، و گوش هایمان را از شنیدن بیهوده و غیبت ببند، و و بر دانشمندان مان زهد و خیرخواهى و بر دانش آموزان تلاش و شوق، و بر شنوندگان پیروى و پندآموزى، و بر بیماران شفا و آرامش، و بر مردگان مهر و رحمت،
وَ عَلَى مَشَایِخِنَا بِالْوَقَارِ وَ السَّکِینَةِ وَ عَلَى الشَّبَابِ بِالْإِنَابَةِ وَ التَّوْبَةِ وَ عَلَى النِّسَاءِ بِالْحَیَاءِ وَ الْعِفَّةِ وَ عَلَى الْأَغْنِیَاءِ بِالتَّوَاضُعِ وَ السَّعَةِ وَ عَلَى الْفُقَرَاءِ بِالصَّبْرِ وَ الْقَنَاعَةِ وَ عَلَى الْغُزَاةِ بِالنَّصْرِ وَ الْغَلَبَةِ وَ عَلَى الْأُسَرَاءِ بِالْخَلاصِ وَ الرَّاحَةِ وَ عَلَى الْأُمَرَاءِ بِالْعَدْلِ وَ الشَّفَقَةِ وَ عَلَى الرَّعِیَّةِ بِالْإِنْصَافِ وَ حُسْنِ السِّیرَةِ وَ بَارِکْ لِلْحُجَّاجِ وَ الزُّوَّارِ فِی الزَّادِ وَ النَّفَقَةِ وَ اقْضِ مَا أَوْجَبْتَ عَلَیْهِمْ مِنَ الْحَجِّ وَ الْعُمْرَةِ بِفَضْلِکَ وَ رَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ
و بر پیران متانت و آرامش، و بر جوانان بازگشت و توبه و بر زنان حیا و پاکدامنى و بر ثروتمندان فروتنى و گشادگى، و بر تنگدستان شکیبایی و قناعت، و بر جنگجویان نصر و پیروزى، و بر اسیران آزادى و راحتى، و بر حاکمان دادگسترى و دلسوزى، و بر زیردستان انصاف و خوش رفتارى تفضّل فرما، و حاجیان و زیارت کنندگان را در زاد و خرجى برکت ده، و آنچه را بر ایشان از حج و عمره واجب کردى توفیق اتمام عنایت کن به فضل و رحمتت اى مهربان ترین مهربانان.
شرح
اللّهُمَّ ارزُقنا تُوفیقَ الطاعَة «خدایا توفیق اطاعت و بندگی را روزی ما کن »
منظور از توفیق این است که کارهای انسان، موافق فرمان خدا و بر وفق مراد و هماهنگ با اهداف، آسان گردد و اسباب کار به راحتی فراهم شود. که این آسانسازی گاهی درونی است که شرایط روحی را برای پیروزی فراهم میسازد و گاهی بیرونی است که شرایط را در محیط خارج آماده کرده و زمینة موفقیت را مهیا میکند.
در معنای توفیق کلام دیگری از امام صادق علیه السلام میتواند رهآورد روشنی در فهم این کلمة مهم باشد.«هرگاه بندهای فرمان خدا را به جای آورد، کار او موافق و هماهنگ با فرمان خداست و چنین بندهای، به عنوان بنده موفق نامیده میشود. و هرگاه بندهای اراده گناه کند، ولی یاری خداوند، بین او و گناه جدایی بیندازد، توفیق الهی نصیب این بنده شده است. اما اگر خداوند بین او و گناه، مانع نشود، «نشانه آن است که او را به خودش واگذار کرده و از توفیق محروم ساخته است.»واضح است که خداوند حکیم است و با حکمت و علمی که به اعمال گذشته افراد دارد توفیق یا عدم توفیق را نصیب میسازد.
عوامل کسب توفیق:
1) درخواست از خدای متعال2)سلامتی روح و جسم3)محیط سالم4)غذای پاک5)همنشین شایسته6)توکل به خدا
7)صبر و حوصله8)برقرار نمودن رابطه تنگاتنگ با خالق9) مهربانی و رحم داشتن نسبت به همگان حتی حیوانات
10) درود فرستادن بر محمد آل او11) یاد خدا و اهلبیت علیهم السلام12) حمد و شکر بر توفیق داده شده که باعث دوام نعمت توفیق میگردد.
و بُعدَ المَعصِیَة «و دوری از گناه را به ما روزی کن »
گفتنی است گناهان، هر چند به کوچک و بزرگ (صغیره و کبیره) قسمت شده اند، هر نافرمانی خدای متعالی گناهی بزرگ است
حال این معصیت یا نسبت به خداست،یا نسبت به رسول و ائمه اطهار است،و یا نسبت به والدین است که حق بزرگی و گردن انسان دارند
و صِدقَ النِّیَة «و صداقت در نیت را به ما روزی کن »
صدق نیت یعنی اصلاح انگیزة اعمال (نیت) و خلوص هر چه بیشتر از هر شائبه شرک و ریا در جمیع مراتبش، به گونه ای که چیزی جز اطاعت امر الهی و انجام دادن آنچه موجب رضای حق است در نیّت انسان سهم نداشته باشد.
و عِرفانَ الحُرمَة «و شناختن آنچه حرمتش لازم است روزیمان کن »
ترک معاصی، شدنی نیست مگر با شناخت چیزهایی که خداوند سبحان با حکمت بالغه اش بر بندگانش حرام کرده است. و چون حرام یعنی آنچه زیر پا گذاشتن آن روا نیست خواه آن چیز، حق باشد یا دین و یا قانون و یا ... از این رو شناختن محرمات الهی ضروری است
به هوش باشیم که دشمن مکار، گامهای تزویرش را برای حرمتشکنیها برداشته است و به دنبال حتک حرمت نقشهای بلند بالا را طراحی نموده است. از کاریکاتورهایی شخصیتهای مذهبی گرفته تا سرودن ترانه هایی که به نحوی اشاره به شکستن حرمتها دارد.
و أکرِمنا بِالهُدی وَ إستِقامَة « وما را به راهنمایی و پایداری گرامی دار »
«هدایت» کلید اول کرامت: آنچه مایه کرامت جان آدمی است، هدایت یافتن به نور دین الهی و حفظ تقوا است. بر انسان لازم است که با تلاش علمی و جهد علمی، زمینه افاضه هدایت خاص را در خویش پرورش دهد و فضای قلبش را بر تراوش نور هدایت آماده کند.
«استقامت در هدایت» کلید دوم کرامت: بسا افرادی که از هدایت الهی بهرهمندند؛ اما پس از اندک زمانی با غفلت و روی آوردن به هوسهای باطل به جاده ضلالت افتاده نور هدایت را از دست میدهند. انسان برای تداوم هدایتش، نیازمند استقامت است تا مشمول هدایتهای برتر از محصول استقامت است شود. «به یقین کسانی که گفتند: پروردگار ما خداوند یگانه است سپس استقامت ورزید، فرشتگان بر آنان نازل میشوند که نترسید و غمگین مباشید و بشارت باد به شما به آن بهستی که به شما وعده داده شده است»
وَسَدِّدْ اَلْسِنَتَنا بِالصَّوابِ وَالْحِکْمَةِ« و زبان ما را در درستگویی و گفتار حکیمانه استوار ساز »
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص یُعَذِّبُ اللَّهُ اللِّسَانَ بِعَذَابٍ لَا یُعَذِّبُ بِهِ شَیْئاً مِنَ الْجَوَارِحِ فَیَقُولُ أَیْ رَبِّ عَذَّبْتَنِی بِعَذَابٍ لَمْ تُعَذِّبْ بِهِ شَیْئاً فَیُقَالُ لَهُ خَرَجَتْ مِنْکَ کَلِمَةٌ فَبَلَغَتْ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا فَسُفِکَ بِهَا الدَّمُ الْحَرَامُ وَ انْتُهِبَ بِهَا الْمَالُ الْحَرَامُ وَ انْتُهِکَ بِهَا الْفَرْجُ الْحَرَامُ وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَأُعَذِّبَنَّکَ بِعَذَابٍ لَا أُعَذِّبُ بِهِ شَیْئاً مِنْ جَوَارِحِک خداوند! زبان را عذابى دهد که هیچ یک از اعضاى دیگر را چنان عذابى ندهد. زبان گوید: اى پروردگار! مرا عذابى دادى که هیچ چیز را چنان عذاب ندادى! در پاسخش گفته شود: سخنى از تو بیرون آمد و به شرق و غرب زمین رسید و به واسطه آن خونى بناحقّ ریخته شد و مالى به غارت رفت و ناموسى هتک شد.
وَامْلاَْ قُلُوبَنا بِالْعِلْمِ وَالْمَعْرِفَةِ« و دل ما را از دانش و معرفت سرشار کن»
سَمِعْتُ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ یَقُولُ أَیُّهَا النَّاسُ اعْلَمُوا أَنَّ کَمَالَ الدِّینِ طَلَبُ الْعِلْمِ وَ الْعَمَلُ بِهِ أَلَا وَ إِنَّ طَلَبَ الْعِلْمِ أَوْجَبُ عَلَیْکُمْ مِنْ طَلَبِ الْمَالِ إِنَّ الْمَالَ مَقْسُومٌ مَضْمُونٌ لَکُمْ قَدْ قَسَمَهُ عَادِلٌ بَیْنَکُمْ وَ ضَمِنَهُ وَ سَیَفِی لَکُمْ وَ الْعِلْمُ مَخْزُونٌ عِنْدَ أَهْلِهِ وَ قَدْ أُمِرْتُمْ بِطَلَبِهِ مِنْ أَهْلِهِ فَاطْلُبُوهُ امیر المؤمنین (ع) میفرمود: اى مردم بدانید کمال دین طلب علم و عمل بدانست، بدانید که طلب علم بر شما از طلب مال لازمتر است زیرا مال براى شما قسمت و تضمین شده. عادلى (که خداست) آن را بین شما قسمت کرده و تضمین نموده و بشما میرساند ولى علم نزد أهلش نگهداشته شده و شما مأمورید که آن را از اهلش طلب کنید، پس آن را بخواهید.
تعلیم و تعلم و تلاش در جهت کسب علم حصولی و نیز تهذیب دل برای ادراک حقایق با علم حضوری، وظیفه هر مسلمان شمرده شده است.
معرفت ابعاد مختلفی دارد؛ در بعد انسان شناسی، امام شناسی، پیغمبر شناسی، و خداشناسی و لکن تمام معارف وابسته به شناخت امام میباشد که در دعای معروفی که امام صادق (ع) به زراره فرمود این مورد به زیبایی دیده میشود:
ٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ: «إِنَّ لِلْغُلَامِ غَیْبَةً قَبْلَ أَنْ یَقُومَ قَالَ قُلْتُ وَ لِمَ قَالَ یَخَافُ وَ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَى بَطْنِهِ ثُمَّ قَالَ یَا زُرَارَةُ وَ هُوَ الْمُنْتَظَرُ وَ هُوَ الَّذِی یُشَکُّ فِی وِلَادَتِهِ مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ مَاتَ أَبُوهُ بِلَا خَلَفٍ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ حَمْلٌ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ إِنَّهُ وُلِدَ قَبْلَ مَوْتِ أَبِیهِ بِسَنَتَیْنِ وَ هُوَ الْمُنْتَظَرُ غَیْرَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یُحِبُّ أَنْ یَمْتَحِنَ الشِّیعَةَ فَعِنْدَ ذَلِکَ یَرْتَابُ الْمُبْطِلُونَ یَا زُرَارَةُ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنْ أَدْرَکْتُ ذَلِکَ الزَّمَانَ أَیَّ شَیْءٍ أَعْمَلُ قَالَ یَا زُرَارَةُ إِذَا أَدْرَکْتَ هَذَا الزَّمَانَ فَادْعُ بِهَذَا الدُّعَاءِ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی نَفْسَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی نَفْسَکَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِیَّکَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی رَسُولَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی رَسُولَکَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَکَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی»
زراره رحمه الله در ضمن حدیثی از امام صادق (علیه السلام) شنیده است زمانی می آید که خداوند قلوب شیعیان را در زمان غیبت «قائم» امتحان می کند.زراره می گوید اگر آن زمان را درک کردم چه کار کنم؟ حضرت فرمودند: یا زراره هرگاه آن زمان را درک کردی اینچنین دعا کن: پروردگارا! خود را به من بشناسان که اگر خود را به من نشناسانی، نمیتوانم پیغمبرت را بشناسم. پروردگارا! پیغمبرت را به من بشناسان که اگر پیغمبرت را به من نشناسانی، نمیتوانم حجت تو را بشناسم. پروردگارا! حجت خود را به من بشناسان، که اگر حجت خود را به من نشناسانی، دین خود را از دست میدهم، و گمراه خواهم شد".
طَهِّرْ بُطُونَنا مِنَ الْحَرامِ وَالشُّبْهَةِ«و درون ما را از حرام و مال شبههناک پاکیزه گردان»
آنچه بر زبان میگذرد متاثر از چیزی است که در قلب میگذرد، و قلب نیز متاثر ازلقمه هایی است که در شکم وارد میشود