ابراهیم خندان

سوره مبارکه العنکبوت آیه ۶۹ وَالَّذینَ جاهَدوا فینا لَنَهدِیَنَّهُم سُبُلَنا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ المُحسِنینَ : و آنها که در راه ما (با خلوص نیّت) جهاد کنند، قطعاً به راه‌های خود، هدایتشان خواهیم کرد؛ و خداوند با نیکوکاران است.

سوره مبارکه العنکبوت آیه ۶۹ وَالَّذینَ جاهَدوا فینا لَنَهدِیَنَّهُم سُبُلَنا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ المُحسِنینَ : و آنها که در راه ما (با خلوص نیّت) جهاد کنند، قطعاً به راه‌های خود، هدایتشان خواهیم کرد؛ و خداوند با نیکوکاران است.

ابراهیم خندان

در این وبلاگ مطالب مختلف ارائه میگردد
تصویر فوق نمایی از روستای اسفندیار از توابع شهرستان طبس میباشد... .

هدف و تکلیف در زندگی

سه شنبه, ۲۶ آذر ۱۳۹۸، ۱۰:۳۸ ب.ظ

تکلیف

سوره مبارکه البقرة آیه ۲۸۶
لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفسًا إِلّا وُسعَها ۚ لَها ما کَسَبَت وَعَلَیها مَا اکتَسَبَت ۗ رَبَّنا لا تُؤاخِذنا إِن نَسینا أَو أَخطَأنا ۚ رَبَّنا وَلا تَحمِل عَلَینا إِصرًا کَما حَمَلتَهُ عَلَى الَّذینَ مِن قَبلِنا ۚ رَبَّنا وَلا تُحَمِّلنا ما لا طاقَةَ لَنا بِهِ ۖ وَاعفُ عَنّا وَاغفِر لَنا وَارحَمنا ۚ أَنتَ مَولانا فَانصُرنا عَلَى القَومِ الکافِرینَ﴿۲۸۶
خداوند هیچ کس را، جز به اندازه تواناییش، تکلیف نمی‌کند. (انسان،) هر کار (نیکی) را انجام دهد، برای خود انجام داده؛ و هر کار (بدی) کند، به زیان خود کرده است. (مؤمنان می‌گویند:) پروردگارا! اگر ما فراموش یا خطا کردیم، ما را مؤاخذه مکن! پروردگارا! تکلیف سنگینی بر ما قرار مده، آن چنان که (به خاطر گناه و طغیان،) بر کسانی که پیش از ما بودند، قرار دادی! پروردگارا! آنچه طاقت تحمل آن را نداریم، بر ما مقرّر مدار! و آثار گناه را از ما بشوی! ما را ببخش و در رحمت خود قرار ده! تو مولا و سرپرست مایی، پس ما را بر جمعیّت کافران، پیروز گردان!

سوره مبارکه التحریم آیه ۶
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا قوا أَنفُسَکُم وَأَهلیکُم نارًا وَقودُهَا النّاسُ وَالحِجارَةُ عَلَیها مَلائِکَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا یَعصونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُم وَیَفعَلونَ ما یُؤمَرونَ
ترجمه:
ای کسانی که ایمان آورده‌اید خود و خانواده خویش را از آتشی که هیزم آن انسانها و سنگهاست نگه دارید؛ آتشی که فرشتگانی بر آن گمارده شده که خشن و سختگیرند و هرگز فرمان خدا را مخالفت نمی‌کنند و آنچه را فرمان داده شده‌اند (به طور کامل) اجرا می‌نمایند!

حضرت امام علی(ع) می‌فرماید:

«أیّها النّاس انّه من استنصح الله وفّق و من اتّخذ قوله دلیلاً هدی للّتی هی أقوم فانّ جار الله آمنٌ و عدوّه خائفٌ...»(نهج‌البلاغه، خطبه 147)؛ ای مردم! همانا کسی که طالب خیر و نصیحت الهی باشد توفیق یابد، و آن کس که سخن خدا را دلیل و راهنمای خود قرار دهد، به بهترین راه هدایت یابد، پس همانا همسایه خداوند در امان و امنیت به سر می‌برد و دشمن او ترسان و خائف است.

یکی از پیامدهای تکلیف‌گریزی، عذاب الهی است: «وَ الَّذینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللهِ مِنْ بَعْدِ میثاقِهِ وَ یَقْطَعُونَ ما أَمَرَ الله بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یُفْسِدُونَ فِی اْلأَرْضِ أُولئِکَ لَهُمُ اللَّعْنَه وَ لَهُمْ سُوءُ الدّارِ». (رعد،25) . همچنین خداوند با اشاره به بی‌اعتنایی بنی‌اسرائیل به برخی از تکالیف، آنان را شایسته شدیدترین عذاب‌ها می‌داند: «فَما جَزاءُ مَنْ یَفْعَلُ ذلِکَ مِنْکُمْ إِلاّ خِزْیٌ فِی الْحَیاه الدُّنْیا وَ یَوْمَ الْقِیامَه یُرَدُّونَ إِلى  أَشَدِّ الْعَذابِ... ـ ... فَلایخَفَّفُ عَنهُمُ العَذابُ و لا هُم ینصَرون»(بقره،85) در آیه 14 نساء نیز کسانی را که از تکالیف الهی سر پیچی می‌کنند، مستحق ورود به دوزخ و عذاب خوارکننده دانسته است: «وَ مَنْ یَعْصِ الله وَ رَسُولَهُ وَ یَتَعَدَّ حُدُودَهُ یُدْخِلْهُ نارًا خالِدًا فیها وَ لَهُ عَذابٌ مُهینٌ

طبق تفسیر نورالثقلین، تکالیف شرعی امانت الهی در دست بشریت است: «إِنّا عَرَضْنَا اْلأَمانَه عَلَى السَّماواتِ... وحَمَلَهَا الاِنسـنُ»(احزاب،72) و بی‌اعتنایی به این تکالیف، نوعی خیانت در امانت به شمار می‌رود؛ چنان‌که در آیه27 سوره انفال می‌فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَخُونُوا الله وَ الرَّسُولَ وَ تَخُونُوا أَماناتِکُمْ...».

تکلیف‌گریزی همچنین موجب حسرت در روز جزا خواهد شد: «یا حَسْرَتى  عَلى  ما فَرَّطْتُ فی جَنْبِ اللهِ»(زمر،56)؛ به همین دلیل از خداوند می‌خواهند که: «رَبّ  ارْجِعُونِ لَعَلّی أَعْمَلُ صالِحًا فیما تَرَکْتُ».(مؤمنون،99و100(

کسی که از انجام تکالیف شرعی سر باز می‌زند، در زمره ظالمان قرار خواهد گرفت؛ چرا که تجاوز از حدود الهی ستم به شمار می‌رود: «تِلْکَ حُدُودُ اللهِ فَلا تَعْتَدُوها وَ مَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللهِ فَأُولئِکَ هُمُ الظّالِمُونَ» (بقره،229) و متجاوزان از حدود الهی، ظالمانی‌اند که بیش‌تر به خویشتن ستم می‌کنند: «وَ مَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ لا تَدْری لَعَلَّ الله یُحْدِثُ بَعْدَ ذلِکَ أَمْرًا»(طلاق،1) زیرا با ترک تکلیف، انسان در معرض عقاب الهی قرار می‌گیرد.

اسلام در جهت هدایت، رشد و تکامل مادی و معنوی بشر در عرصه های مختلف فردی و اجتماعی، برنامه هایی جامع و مترقی دارد و تمام ابعاد زندگی انسان (فردی، اجتماعی، دنیایی، اخروی، مادی و معنوی) را در نظر گرفته است؛ همان گونه که مردم را به عبادت و یکتاپرستی دعوت نموده، دارای دستورات اخلاقی، خودسازی، احکام، دستورات حکومتی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، قضایی و حتی امور مربوط به روابط بین الملل و… است.

مروری بر این دستورات نشان می دهد که انسان موجودی رها شده نیست تا همچون حیوانات تمام همّت او خوردن و پرداختن به شکم و شهوت باشد؛[۱] بلکه قدرت تفکر و اندیشه، او را به این مهم رهنمون می شود که تفاوت انسان با سایر موجودات، افزون بر عقل و خِرد، وظایفی است که توسط آفریننده انسان برای او وضع شده است تا با عمل به آنها، سعادت دنیا و آخرت خود را به دست آورد.

در این میان، انسانهای آگاه در قبال آفریننده خود سر تعظیم فرود آورده، به وظایفی که او از آنان خواسته است، پایبند می باشند؛ چراکه انجام این وظایف را کوچک ترین راه سپاسگزاری از او می دانند. از منظر اسلام، تمام انسانها موظّف به انجام واجبات و ترک محرمات هستند.[۲] رسول مکرم اسلام (ص) تنها مسیر دستیابی به این وظیفه را  قرآن کریم و سنت اهل بیت( معرفی می فرماید.[۳] بر اساس آموزه های دینی، بخش مهمی از سعادت انسان در گرو رعایت حقوق دیگران است. امام سجاد علیه السلام به تفصیل این حقوق را برشمرده است. «رساله حقوق» ایشان نشانگر آن است که علاوه بر والدین، فرزند، همسر، همنشین، همسایه و… از خردسال و بزرگسال، استاد و شاگرد، اعضای بدن انسان وهمگی حق و حقوقی دارند که هر مسلمانی، باید هر روز در صدد رعایت آن حقوق باشد؛ چراکه اینها هر یک نعمتی از سوی خالق متعال اند و استفاده ناصحیح از آنها، علاوه بر آسیبهای دنیوی، عواقب اخروی بدی نیز به همراه خواهد داشت.

به عنوان نمونه، انسان موظف است زبان خویش را از دروغ، فحش، غیبت، تهمت، سخن چینی، اهانت، تملق و چاپلوسی و… حفظ کند و گوش را از شنیدن غیبت و هر چیزی که شنیدنش ناروا و حرام است، باز دارد و نباید اعضا و جوارح انسان در مسیر ارتکاب حرام یا تجاوز به حقوق دیگران مورد استفاده قرار گیرند.[۴]

افزون بر موارد فوق، تفکّر و تدبّر در امور، تعلیم و تعلّم، حفظ تن و حرمت اضرار به خود، نظافت و بهداشت، زینت ‌و آراستگی، حسن خلق با خانواده و جامعه، پیوند با خویشاوندان و… از جمله وظایف هر مسلمانی معرفی شده است.

بنابراین، گام نخست، شناسایی وظایف و مسئولیتهای دینی است که با مراجعه به متون و منابع اصیل اسلامی می توان به آن پی برد. علاوه بر وظایف فردی، مهم ترین وظایف اجتماعی یک مسلمان عبارتند از:

۱. ارتباط صحیح با خانواده؛

۲. ارتباط حساب شده با دوستان؛

۳. روابط معقول و منطقی با محیط (تحصیلی، شغلی و…)؛

۴. ارتباط صحیح با جامعه؛

۵. ارتباط و تعامل در راستای آموزه های دینی با سایر مردم جهان.

هر مسلمانی در قبال عمر و فرصتهایی که در اختیار دارد، مسئول است. امیرمؤمنان علیه السلام از رسول خدا (ص) نقل می کند که فرمود: «لَا تَزُولُ قَدَمَا عَبْدٍ یَوْمَ الْقِیَامَهِ حَتَّى یُسْأَلَ عَنْ أَرْبَعٍ عَنْ عُمُرِهِ فِیمَا أَفْنَاهُ وَ عَنْ شَبَابِهِ فِیمَا أَبْلَاهُ وَ عَنْ مَالِهِ مِنْ أَیْنَ اکْتَسَبَهُ وَ فِیمَا أَنْفَقَهُ وَ عَنْ حُبِّنَا أَهْلَ الْبَیْتِ؛[۵] بنده در روز قیامت گام از گام بر نمى دارد، مگر آنکه چهار چیز از او پرسیده مى شود: از عمرش که چگونه سپرى ساخته، و از جوانى اش که چگونه هدر داده، و از ثروتش که از کجا به دست آورده و چگونه خرج کرده است، و از دوستىِ ما اهل بیت».

گرچه پرداختن به ذکر وظایف فردی و اجتماعی اسلامی بسیار مشکل و از حد این نوشتار خارج است؛ اما به اختصار به چند مورد از وظایف روزانه یک مسلمان اشاره می شود:

وظایف فردی

لزوم برنامه ریزى در عمر از جمله رویکردهاى قرآن و روایات است. در سایه این اصل مهم، انسانها به اهداف خویش دست یافته و از مسیر پر فراز و نشیب زندگى به سلامت مى گذرند. اگر برای هر کاری زمان خاصی در نظر بگیریم و  آن را در همان زمان انجام دهیم، فکرمان متمرکز می شود و باعث بالا رفتن بهره ورى نیز می گردد. کسى که طرح و برنامه ندارد، یا تدبیرش نیکو نیست، زندگی اش مبهم و بهره ورى اش ناقص است.

اهمیت این مسئله در کلام امیرمؤمنان علیه السلام بیش تر هویداست که فرمود: «مَنْ سَاءَ تَدْبِیرُهُ تَعَجَّلَ تَدْمِیرُه ؛[۶] هر کسی که تدبیر او بد باشد، با سرعت زمینه نابودی او فراهم خواهد شد

از آنجا که زندگی انسان دارای ابعاد مختلفی می‌باشد و توازن و تعادل بین این ابعاد، منجر به زندگی بهنجار و توأم با پیشرفت خواهد شد، رسیدگی مفرط به هر یک از ابعاد مختلف زندگی نیز موجب غفلت از جنبه دیگر می شود. اسلام، طبق آفرینش انسان، کامل ترین برنامه را براى هدایت بشر تدوین نموده است. این برنامه ریزی دقیق که اموری همچون خانواده، تحصیل و کار، عبادت، تفریح و استراحت را شامل می شود، تمام ایام سال را در بر می گیرد. برخی از این برنامه ها روزانه، برخی هفتگی، تعدادی ماهیانه و گروهی سالیانه اند. درباره چگونگی برنامه روزانه یک مسلمان روایات زیادی به ما رسیده است که نشانگر اهمیت توجه به استفاده مناسب از عمر است.

حضرت علی علیه السلام می فرماید: «إِنَّ لِلْمُؤْمِنِ ثَلَاثَ سَاعَاتٍ فَسَاعَهٌ یُنَاجِی فِیهَا رَبَّهُ وَ سَاعَهٌ یُحَاسِبُ فِیهَا نَفْسَهُ وَ سَاعَهٌ یُخَلِّی بَیْنَ نَفْسِهِ وَ بَیْنَ لَذَّاتِهَا فِیمَا یَحِلُّ وَ یَجْمُلُ؛[۷] ساعات زندگى مؤمن سه بخش است: بخشى با پروردگارش در راز و نیاز، قسمتى با نفس خود در حساب و قسمت دیگرش بهره بردن از لذّات نیکو و حلال

امام رضا علیه السلام نیز می فرماید: «وَاجْتَهِدُوا أَنْ یَکُونَ زَمَانُکُمْ أَرْبَعَ سَاعَاتٍ سَاعَهً لِلَّهِ  لِمُنَاجَاتِهِ  وَ سَاعَهً لِأَمْرِ الْمَعَاشِ وَ سَاعَهً لِمُعَاشَرَهِ الْإِخْوَانِ الثِّقَاتِ وَ الَّذِینَ یُعَرِّفُونَکُمْ عُیُوبَکُمْ وَ یُخْلِصُونَ لَکُمْ فِی الْبَاطِنِ وَ سَاعَهً تَخْلُونَ فِیهَا لِلَذَّاتِکُمْ وَ بِهَذِهِ السَّاعَهِ تَقْدِرُونَ عَلَى الثَّلَاثِ السَّاعَات ؛[۸] کوشش کنید اوقات روز شما چهار قسمت باشد: ساعتی برای مناجات با خدا، ساعتی برای تأمین معاش، ساعتی برای معاشرت با برادران مورد اعتماد و کسانی که شما را به عیبهایتان واقف می‌سازند و در باطن نسبت به شما خلوص و دلسوزی دارند و ساعتی را نیز به لذایذ خود اختصاص دهید و با این ساعت (شادی و تفریح)، بر آن ساعتهای سه گانه قدرت می یابید

بنابراین، برنامه روزانه یک مسلمان در چند بخش خلاصه می شود:

الف) مناجات با پروردگار

دعا و مناجات یکى از بهترین وسیله هاى ارتباط معنوى با خداوند و کسب صفاى باطن و تهذیب نفس است. اگر دعاکننده بداند چه کسى را مى خواند و در برابر چه بزرگى به راز و نیاز مشغول است و چه مفاهیم بلندى در دعاهاى معروف آمده است، چنان از مناجات لذت مى برد که در عالم هیچ لذّتى را با آن برابر نمى یابد.

بدون تردید، دعاها و مناجاتهایی که از معصومان( به ما رسیده، مجموعه اى از عالی ترین درسهاست؛ چراکه آنان خدا را به خوبى شناخته اند و اوصاف او را به خوبى مى دانند و آنچه بر زبانشان در دعا و مناجات جارى شده است، پیراسته از خرافات و تعبیرات ناموزون است.

«مناجات شعبانیه»، «دعاى کمیل»، «دعای ابوحمزه ثمالی»، «مناجات پانزده‌گانه امام زین‌العابدین علیه السلام» و بسیارى از دعاها و نیایشهاى ناب که اکثراً در «مفاتیح الجنان» آمده است، حکایت از آن دارد که در اسلام به دعا؛ یعنى رابطه انسان با خدا، توجه زیادى شده است.

باید دانست که زندگى روزمره و اشتغالات فراوان، نباید انسان را از یاد خدا و قیامت غافل کند؛ چراکه اگر انسان لحظه اى از یاد و ذکر خدا غافل گردد، در دام ابلیس  گرفتار خواهد شد، لذا علاوه بر طلب عفو و بخشایش، پناه بردن به خداوند از شرّ شیطان، ارتباط مستمر با خداوند با نماز، دعا، قرآن و… از جمله وظایف هر مسلمانی است.

ب) محاسبه

در روایات اسلامى «محاسبه» مورد تأکید ویژه اى قرار گرفته است و بزرگان دین نسبت به آن پافشارى زیادى مى کنند. انسان در طول عمر خویش سرمایه هاى مهمى دارد که مشغول خرج کردن و هزینه نمودن آنهاست. محاسبه آن است که انسان مراقب باشد در مقابل هزینه کردن سرمایه عمر، چه چیزى به دست مى آورد؟ آیا سرمایه هاى باارزشى همچون عمر، عقل، مذهب، ایمان و مانند آن را خوب به کار مى گیرد؟ خداوند اهل حساب و کتاب است و با اینکه علمش پایان ندارد، براى انسان نامه عمل درست کرده و عقاید و اعمال او را مورد محاسبه قرار مى دهد. بنابراین، قبل از شروع حسابرسی الهی، لازم است که انسان، خویشتن را هر روز مورد حسابرسى قرار دهد تا ببیند از عمر خود چگونه استفاده کرده است؟

به یقین، شخصى که به محاسبه اعمال و رفتار خویش مى پردازد، سود مى برد و کسى که از محاسبه خویش غافل مى شود، زیان مى کند و خسران مى بیند.[۹] رسول خدا (ص) در یکى از وصایاى خود به ابوذر غفارى مى فرماید: «یَا أَبَا ذَرٍّ حَاسِبْ نَفْسَکَ قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبَ فَإِنَّهُ أَهْوَنُ لِحِسَابِکَ غَداً وَ زِنْ نَفْسَکَ قَبْلَ أَنْ تُوزَنَ… َ یَا أَبَا ذَرٍّ لایَکُونُ الرَّجُلُ مِنَ الْمُتَّقِینَ حَتَّى یُحَاسِبَ نَفْسَهُ أَشَدَّ مِنْ مُحَاسَبَهِ الشَّرِیکِ شَرِیکَه؛[۱۰] اى اباذر! پیش از آنکه مورد محاسبه قرارگیرى، به حساب نفس خود رسیدگى کن؛ زیرا این کار حساب قیامت تو را آسان تر مى کند و قبل از آنکه تو را ارزیابى کنند، خود را ارزیابى کن… اى اباذر! هیچ کس از پرهیزکاران نمى شود، جز اینکه نفس خود را محاسبه کند، سخت تر از حسابرسى شریک نسبت به شریک خود

شخصى از امیرمؤمنان ۷ پرسید: چگونه انسان خود را محاسبه کند؟ حضرت فرمود: «إِذَا أَصْبَحَ ثُمَّ أَمْسَى رَجَعَ إِلَى نَفْسِهِ وَ قَالَ یَا نَفْسُ إِنَّ هَذَا یَوْمٌ مَضَى عَلَیْکِ لایَعُودُ إِلَیْکِ أَبَداً وَ اللَّهِ سَائِلُکِ عَنْهُ فِیمَا أَفْنَیْتِهِ فَمَا الَّذِی عَمِلْتِ فِیهِ أَ ذَکَرْتِ اللَّهَ أَمْ حَمِدْتِیهِ أَ قَضَیْتِ حَقَّ أَخٍ مُؤْمِنٍ أَنَفَّسْتِ عَنْهُ کُرْبَتَهُ أَ حَفِظْتِیهِ بِظَهْرِ الْغَیْبِ فِی أَهْلِهِ وَ وُلْدِهِ أَ حَفِظْتِیهِ بَعْدَ الْمَوْتِ فِی مُخَلَّفِیهِ أَ کَفَفْتِ عَنْ غِیبَهِ أَخٍ مُؤْمِنٍ بِفَضْلِ جَاهِکِ أَأَعَنْتِ مُسْلِماً مَا الَّذِی صَنَعْتِ فِیهِ فَیَذْکُرُ مَا کَانَ مِنْهُ فَإِنْ ذَکَرَ أَنَّهُ جَرَى مِنْهُ خَیْرٌ حَمِدَ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ وَ کَبَّرَهُ عَلَى تَوْفِیقِهِ وَ إِنْ ذَکَرَ مَعْصِیَهً أَوْ تَقْصِیراً اسْتَغْفَرَ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ وَ عَزَمَ عَلَى تَرْکِ مُعَاوَدَتِه ؛[۱۱] وقتى انسان شب را به روز و روز را به شب مى آورد، [شبانگاه] باید به خویش بازگردد و به خود بگوید: امروزت گذشت و دیگر باز نمى گردد و خداوند از تو درباره او پرسش خواهد کرد که این روز را چگونه سپرى کردى و چه کارى در آن انجام دادى؟ آیا خدا را یاد کردى؟ آیا حمد و سپاس او را به جاى آوردى؟ آیا حق برادر مؤمنت را ادا نمودى؟ آیا گرفتارى او را رفع کردى؟ آیا در نبودش از خانواده و فرزندان او نگهدارى کردى؟ آیا در بازماندگانش بعد از مرگ او از وی محافظت کردی؟ آیا از غیبت برادر مؤمن بازداشتی؟ آیا با مایه گذاشتن از آبرویت، دیگران را از بدگویى نسبت به برادر مؤمنت بازداشتى؟ آیا مسلمانى را یارى کردى؟ بالاخره، در این روزى که گذشت، چه کردى؟ پس تمام اعمال خود را به یاد آورد. اگر کار خیرى از او سر زده است، خدا را سپاس گوید و او را بر این توفیق، تکریم و تعظیم کند، و چنانکه در میان اعمالش به گناه و تقصیرى برخورد کرد، از خدا آمرزش بخواهد و تصمیم بگیرد که دیگر گِرد گناه نگردد

امام کاظم علیه السلام فرمود: «لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یُحَاسِبْ نَفْسَهُ فِی کُلِّ یَوْمٍ فَإِنْ عَمِلَ خَیْراً اسْتَزَادَ اللَّهَ وَ حَمِدَ اللَّهَ عَلَیْهِ وَ إِنْ عَمِلَ شَرّاً اسْتَغْفَرَ اللَّهَ مِنْهُ وَ تَابَ إِلَیْهِ؛[۱۲] «از ما نیست کسى که هر روز از خودش حساب نکشد، پس اگر کار نیکویى کرده است، از خداوند طلب فزونی کند و خدا را بر آن حمد گوید. و اگر گناهى مرتکب شده است، از خدا آمرزش طلبد و توبه نماید

ج) لذتهای نیکو و حلال

استفاده از لذتهای حلال و تفریح، قسمتی دیگر از برنامه های روزانه فرد مسلمان را تشکیل مى دهد و از آن جهت که مایه تجدید قوا و روحیه او می شود، و او را براى فعالیت بیش تر مهیا مى سازد، اهمیت فراوانى دارد. اگرچه اسلام وظایف عبادی مسلمانان را تبیین نموده و کار و تلاش را لازمه زندگی آنان برشمرده است؛ اما از نیاز روحى انسان به تفریح و استفاده از لذتهای حلال غافل نبوده است، لذا او را به این کار فراخوانده است تا راه را براى فعالیت مجدد وى هموار سازد که او بتواند با روحیه اى مضاعف و نشاطی افزون تر به کارهایش بپردازد.

به همین دلیل، در دین مبین اسلام مسافرت، تفریح، صله ارحام و دید و بازدید دوستان و آشنایان و… تا زمانی که خارج از ضوابط اخلاقی و تعالیم اسلامی نباشد، پسندیده و مورد سفارش است. نکته مهم آنکه به خلاف کسانی که لذت را منحصر در لذایذ مادى می دانند و از لذات معنوى صرف نظر می کنند، رسیدن به لذات مادى بدون رعایت اصول معنوی ممکن نیست؛ چراکه کامجویى و لذت بى قید و شرط، رنج و اَلَم بسیارى در پى  دارد.

سالم بودن تفریح از دو جهت مورد توجه اسلام قرار گرفته است:

الف) حلیّت و سلامت تفریح، اساسى ترین شرط تفریح است که بدون توجه به آن، اگرچه ممکن است براى فرد لذتى حاصل گردد؛ ولى این لذت، دوامى نخواهد داشت و عقوبت سخت و نتایج منفى فراوانى به دنبال خواهد داشت؛ چراکه هرگونه لذت حرامی، نه تنها مشکلى را حل نمى کند؛ بلکه بر مشکلات مى افزاید. چه بسیار تفریحات ناسالمى که روح و اعصاب انسان را چنان مى کوبد که قدرت کار و فعالیت را از او مى گیرد و یا بازده کار او را به حداقل مى رساند. امیرمؤمنان علیه السلام می فرماید: «مَنْ تَلَذَّذَ بِمَعَاصِیَ اللَّهِ أَوْرَثَهُ اللَّهُ ذُلًّا؛[۱۳] کسی که با معصیت خداوند به دنبال لذت (و خوشگذرانی) باشد، خدای متعال ذلّت [و خواری] را به او عنایت می کند

ب) توجه به گذر عمر در تفریحات، نکته مهم دیگری است که نباید از آن غفلت کرد. گرچه در اسلام میهمانی و دید و بازدید از اقوام، دوستان و برادران مؤمن مورد سفارش بسیار قرار گرفته است؛ اما به غفلت گذراندن چنین زمانهایی که نه راهگشای مشکلات زندگی و کسب و کار است و نه نتیجه اى براى آخرتشان دارد، مصداق بارز خسران است و همانند یخ فروشی که سرمایه اش آب می شود، اصل سرمایه را نیز از دست می دهد.

به این فرمایش حضرت على علیه السلام توجه داشته باشیم که فرمود: «نَفَسُ الْمَرْءِ خُطَاهُ إِلَى  أَجَلِهِ؛[۱۴] نفسهاى انسان، گامهاى او به سوى مرگ است.» باور کنیم که با هر نفسى یک قدم به مرگ نزدیک مى شویم. مبادا مصداق این شعر شویم:

سرمایه زکف رفت و تجارت ننمودیم
جز حسرت و اندوه متاعى نخریدیم

خداوند در سوره عصر انسان را در حال ضرر و زیان معرفى مى کند و خسران، اشاره به کسانی است که در مقابل صرف سرمایه عمرشان، هیچ چیز عایدشان نمى گردد.[۱۵]

ج) یکی از مسائلی که در تمامی ساعات زندگی انسان مسلمان توجه خاص و ویژه ای می طلبد، رعایت حقوق دیگران است. هیچ انسانی حق ندارد لذت و شادی خود را با اذیت و آزار دیگران همراه سازد. کم نیستند کسانی که پس از مراسم ازدواج، شادی خویش را با بوق زدنهای ممتد و حرکت ماشینها ابراز می کنند و در این میان به واسطه راه بندانها و بوق زدنها، به خصوص در ساعات پایانی شب، دیگران را مورد اذیت قرار می دهند.

بسیارند کسانی که با بلند کردن صدای بلندگوهای ماشین، لذت خویش را با اذیت و آزار مردم همراه می کنند که به یقین چنین کاری از انسان مسلمان پسندیده نیست. رسول خدا (ص) می فرماید: «اَلَا أُنَبِّئُکُمْ بِالْمُسْلِمِ مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِمُونَ مِنْ لِسَانِهِ وَ یَدِه؛[۱۶] آیا شما را (از ویژگیها و خصوصیات) مسلمان خبر ندهم؟ (مسلمان) کسی است که مسلمانان از زبان و دست او در امان باشند

د) بد نیست بدانیم که تفریح نیز می تواند دارای ثواب و پاداش باشد، به شرط آنکه با نیّت تجدید قوا براى ادامه کار و عبادت انجام گیرد. امیرالمؤمنین علیه السلام در فرازهای پایانی دعای کمیل عرضه می دارد: «قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحی؛ (خدایا!) برای خدمت به خودت اعضا و جوارح مرا قوت و نشاط ده

هـ) تیراندازى، شنا، اسب سوارى، مسافرت، دیدار با دوستان و… از جمله تفریحات سالم و مؤثر در تجدید روحیه و آماده شدن براى فعالیت مجددند که دین مبین اسلام بر آنها تأکید کرده است.

پس مسلمان، ضمن استفاده شایسته از لذتهای نیکو و حلال، از هرگونه لذتی که به لهو و لعب بیانجامد، دوری می کند و به این دستور قرآن پایبند است که: ]وَ إِذَا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ وَ قَالُوا لَنَآ أَعْمَالُنَا وَ لَکُمْ أَعْمَالُکُمْ سَلَامٌ عَلَیْکُمْ لَانَبْتَغِى الْجَاهِلِینَ[ ؛[۱۷] «و (مؤمنان) هرگاه سخنان لغو و بیهوده بشنوند، از آن روى مى گردانند و مى گویند: اعمال ما از آنِ ماست و اعمال شما از آنِ خودتان، سلام (وداع و خداحافظى) بر شما! ما خواهان جاهلان نیستیم

د) کار و کوشش

در اهمیت کار و تلاش برای تأمین نیازهای اقتصادیِ خود و خانواده همین بس که به عنوان یکی از اصلی ترین برنامه های انسان مسلمان و بالاترین عبادتها معرفی شده است. امام رضا علیه السلام می فرماید: «الَّذِی یَطْلُبُ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَا یَکُفُّ بِهِ عِیَالَهُ أَعْظَمُ أَجْراً مِنَ الْمُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ؛[۱۸] کسی که برای تأمین زندگی خانواده اش در طلب فضل (و روزی) خدای عزوجل بر می آید، اجرش از مجاهدِ در راه خدا بیش تر است

کار و کوشش، انسان را از خستگی و فرسودگی باز می دارد و مانع نفوذ شیطان و گسترش گناه مى شود. بنابراین، انسان مسلمان، بدون نیاز اقتصادی نیز موظف به کار و تلاش است. ابن عباس مى گوید: «هرگاه پیامبر اکرم (ص) شخصى را مشاهده مى کرد که از او خوشش مى آمد، مى پرسید: آیا این مرد شغل و حرفه اى دارد؟ و اگر پاسخ منفى مى شنید، مى فرمود: از چشمم افتاد!»[19] به همین خاطر، وقتی حضرت موسی علیه السلام به خدای عزوجل عرضه می دارد: پروردگارا! کدام بنده ات را بیش تر دشمن می دارى؟ خدا می فرماید: «جِیفَهٌ بِاللَّیْلِ بَطَّالٌ بِالنَّهَارِ؛[۲۰] کسی که شب همانند مردار بخوابد و روز را به بطالت بگذراند

در اسلام بازنشستگی به معنای بی کاری و وقت گذرانی جایگاهی ندارد. بر اساس چنین بینشی است که انسان مسلمان، ولو از حقوق و مزایایی همچون بازنشستگی و… استفاده می کند؛ اما پرخوابی و بیکاری را از خود دور می سازد و تا زمانی که سلامتی و توانایی دارد، کار می کند و اگر به درآمد آن کار نیاز نداشته باشد، آن را به عنوان انفاق و اندوخته ای ماندگار در اختیار نیازمندان قرار می دهد. به همین خاطر امیرمؤمنان علیه السلام روزهای بسیاری چاه می کَند و پس از رسیدن به آب، آن را وقف می نمود.[۲۱]

در تعالیم اسلامی بر کار و تلاش و کسب درآمد حلال سفارش شده است، نه هر نوع کاری؛ بنابراین، هیچ مسلمانی نمی تواند به بهانه عدم دسترسی به کار مناسب، بی کار باشد و یا به دلیل نبود کار مطابق با علاقه خود، عمرش را به بطالت بگذراند و یا به کارهای پست و حرام تن دهد

یعنی پاداشهای فوق العاده کار و تلاش، زمانی است که این عبادت الهی با کسب حرام همراه نباشد؛ چراکه خدای متعال تنها کار و تلاشی را عبادت می داند که خالی از هرگونه حرامی باشد. انسانی که زندگی خویش را با مال حرام همراه ساخته و مال حرام با گوشت و پوست او عجین شده است، نمی تواند انتظار قبولی عبادت داشته باشد. عدم آگاهی به احکام معاملات،[۲۲] غش در معامله، کم فروشی،[۲۳] خرید و فروش چیزی که منافع معمولی آن حرام باشد،[۲۴] دروغ،[۲۵] رشوه،[۲۶] ربا،[۲۷] عدم توجه به مال یتیم،[۲۸] عدم پرداخت حق الله مثل خمس[۲۹] و زکات[۳۰] و… از جمله مواردی هستند که زندگی انسان را با حرام در آمیخته، موجب رد عبادات وی می شوند.

رسول خدا (ص) در آخرین خطبه ای که ایراد نمود، فرمود: «مَنِ اکْتَسَبَ مَالًا حَرَاماً لَمْ یَقْبَلِ اللَّهُ مِنْهُ صَدَقَهً وَ لَا عِتْقاً وَ لَا حَجَّاً وَ لَا اعْتِمَاراً وَ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِعَدَدِ أَجْزَاءِ ذَلِکَ أَوْزَاراً وَ مَا بَقِیَ مِنْهُ بَعْدَ مَوْتِهِ کَانَ زَادَهُ إِلَى النَّارِ؛ هر کس مال حرامی کسب نماید، خدا نه صدقه او را مى پذیرد و نه بنده آزاد کردن و نه حج و عمره گزاردن او را قبول می نماید، و به اندازه پاداش این اعمال براى او گناهانى سنگین مى نویسد و آنچه از وى پس از مرگش بر جاى ماند، توشه راه جهنّم او خواهد بود

هـ) عبادت

عبادت، در لغت به معنای افتادگی و ذلّت است[۳۱] – به همین دلیل، برای غیر خدا پسندیده نیست – و در اصطلاح، مراقبت بر افعال و اوامری است که خدا فرمان داده.[۳۲] بنابراین، عبادت، اظهار بندگی و نیاز در پیشگاه خدای متعال و بیان خواستها و تقاضای تکامل از درگاهش و تقدیس ذات مقدس اوست.

از منظر قرآن کریم، هدف آفـریـنش انسان، عبادت و بندگی است تا بدین وسیله در مسیر صـراط مـسـتقیم گام بردارد و اگر در غیر این مسیر حرکت کند، در مسیر شیطان و در نهایت، در قعر جهنم خواهد بود.[۳۳] در این مجال، توجه به چند نکته حائز اهمیت است:

یکم: از دیدگاه دین مبین اسلام، عبادت بر دو قسم است:

۱. عبادت به معناى خاص؛ که بدون قصد قربت صحیح نیست، مانند غسل، وضو، نماز، روزه، حج، خمس، و مانند آن.

۲. عبادت به معناى عام؛ که بدون قصد قربت نیز صحیح است؛ اما دست یافتن به ثواب و پاداش آن مشروط به قصد قربت است.[۳۴]

عبادات نوع اول، بیش تر زمان بندی خاص دارد و مانند نمازهای واجب، انجام آن قبل و یا بعد از آن زمان موجب بطلان عمل می‌شود.

اما عبادات نوع دوم، گرچه انجام بسیاری از آنها زمان بندی خاصی ندارد؛ اما انسان مسلمان بر انجام آنها اصرار دارد و هر یک را بر اساس اولویت و اهمیت انجام می دهد. به دیگر سخن، انجام کارهایی همچون تلاوت قرآن،[۳۵] حضور در مسجد،[۳۶] کار و طلب روزی حلال،[۳۷] دعا،[۳۸] ذکر،[۳۹] استغفار،[۴۰] ترک گناه،[۴۱] تحمل بیمارى،[۴۲] نگاه به صورت والدین،[۴۳] پاکدامنى،[۴۴] اخلاق نیک،[۴۵] دانش آموزى،[۴۶] ارتباط با علماء[۴۷] و… به عنوان عبادت معرفی شده اند و انسان مسلمان بر انجام هر یک در طی روز یا چند روز یکبار (بر اساس اولویت) مبادرت می ورزد.

در ادامه مقاله به وظایف اجتماعی یک فرد مسلمان پرداخته می شود.

ادامه دارد… .

__________________________________

[۱]. امیرمؤمنان(ع) درباره چنین افرادی می‌فرماید: «فَمَا خُلِقْتُ لِیَشْغَلَنِی أَکْلُ الطَّیِّبَاتِ کَالْبَهِیمَهِ الْمَرْبُوطَهِ هَمُّهَا عَلَفُهَا أَوِ الْمُرْسَلَهِ شُغُلُهَا تَقَمُّمُهَا تَکْتَرِشُ مِنْ أَعْلَافِهَا وَ تَلْهُو عَمَّا یُرَادُ بِهَا؛ آفریده نشده‏ام که غذاهای لذیذ و پاکیزه مرا سرگرم سازد، چونان حیوانِ پروارى که تمام همت او علف و یا چون حیوانِ رها شده که شغلش چریدن و پر کردن شکم بوده و از آینده بی‏خبر است.» نهج البلاغه، سید رضی، نشر شریف رضی، قم، ۱۴۰۹ ق، نامه ۴۵.

[۲]. رساله‏های توضیح المسائل مراجع تقلید به برخی از این واجبات و محرمات اشاره دارند و برخی دیگر نیز در کتب اخلاقی قابل دسترسی هستند.

[۳]. «إِنِّی قَدْ تَرَکْتُ فِیکُمْ أَمْرَیْنِ لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِی مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا: کِتَابَ اللَّهِ، وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی؛ فَإِنَّ اللَّطِیفَ الْخَبِیرَ قَدْ عَهِدَ إِلَیَّ أَنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتّى‏ یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ کَهَاتَیْن‏؛ همانا من دو چیز برای شما به جای می‏گذارم که اگر بعد از من به این دو «کتاب خدا» و «اهل بیتم» تسمک جویید، هرگز گمراه نخواهید شد. خداوند با من عهد بسته است که این دو همانند این دو انگشت از یکدیگر جدا نشوند تا در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند.» الکافی، محمد بن ‏یعقوب کلینى، دارالکتب الإسلامیه، تهران، ۱۳۶۵ ش، ج‏2، ص ۴۱۵.

[۴]. ر.ک: سیری در رساله حقوق امام سجاد(ع)، سید محمدیثربی، انتشارات فرهنگ آفتاب، قم، چاپ دوم، ۱۳۸۳ش.

[۵]. خصال، شیخ صدوق، انتشارات جامعه مدرسین، قم، دوم، ۱۴۰۳ ق، ج ‏1، ص ۲۵۳.

[۶]. تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، عبد الواحد تمیمی آمدی، مؤسسه آل البیت(، قم، ص ۳۵۴.

[۷]. تحف العقول، حسن بن علی بن شُعبه حرانى، انتشارات جامعه مدرسین، قم، چاپ دوم،  1404ق، ص ۲۰۳.

[۸]. بحار الأنوار، محمدباقر مجلسی، مؤسسه الوفاء، بیروت، ۱۴۰۴ق، ج ‏75، ص ۳۴۶؛ مستدرک الوسائل، میرزا حسین نورى طبرسی، مؤسسه آل البیت‏(، قم، چاپ اول، ج ‏13، ص۵۰.

[۹]. برگرفته از ۱۱۰ سرمشق از سخنان حضرت على(ع)، ناصر مکارم شیرازی، گردآوری ابوالقاسم علیان نژادی، مدرسه امیرالمؤمنین(ع)، قم، چاپ چهارم، ۱۳۸۹ش، ص ۱۲۳ – ۱۲۴.

[۱۰]. مکارم الأخلاق، حسن بن فضل طبرسى، انتشارات شریف رضى، قم، چاپ چهارم، ۱۴۱۲ق، ص ۴۶۵؛ امالی، محمدبن ‏حسن طوسی (شیخ طوسى)، انتشارات دارالثقافه، قم،۱۴۱۴ ق، ص۵۳۴.

[۱۱]. تفسیر منسوب به امام حسن عسکرى(ع)، انتشارات مدرسه امام مهدى(عج)، قم، ۱۴۰۹ ق، ص ۳۸؛ تأویل الآیات الظاهره، سید شرف‏الدین حسینى استرآبادى، ص ۲۸.

[۱۲]. اختصاص، محمد بن نعمان(شیخ مفید)، انتشارات کنگره جهانى شیخ مفید، قم، ۱۴۱۳ق، ص ۲۴۳.

[۱۳]. تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص ۱۸۶.

[۱۴]. نهج البلاغه، سید رضی، حکمت ۷۴.

[۱۵]. والاترین بندگان، ناصر مکارم شیرازی، ص ۲۱۹.

[۱۶]. محاسن، احمد بن خالد برقى، دارالکتب الإسلامیه، قم،۱۳۷۱ ق، ج ‏1، ص ۲۸۵.

[۱۷]. قصص / ۵۵.

[۱۸]. الکافی، ج ‏5، ص ۸۸.

[۱۹]. جامع الأخبار، تاج الدین شعیرى، انتشارات رضى، قم، دوم، ۱۳۶۳ق، ص ۱۳۹.

[۲۰]. قصص الأنبیاء، قطب الدین راوندى، تحقیق: غلامرضا عرفانیان یزدى، مرکز پژوهشهاى اسلامى‏، مشهد، اول، ۱۴۰۹ق، ص ۱۶۳؛ بحار الأنوار، ج ‏73، ص ۱۸۰.

[۲۱]. الغارات، ابراهیم بن محمد بن سعید بن هلال‏ ثقفى، تصحیح: جلال الدین‏ محدث، انجمن آثار ملى‏، تهران، اول، ۱۳۹۵ق‏، ج ‏2، ص ۷۰۱؛ مستدرک الوسائل، ج ‏14، ص ۶۲.

[۲۲]. المقنعه، ابراهیم بن محمد بن سعید بن هلال ‏ثقفى، تحقیق: جلال الدین‏ محدث، انجمن آثار ملى‏، تهران، اول، ۱۳۹۵ق، ص ۵۹۱.

[۲۳]. مطففین / ۱- ۴.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۰۹/۲۶
ابراهیم خندان

نظرات  (۱)

۰۹ مرداد ۹۹ ، ۱۳:۰۸ الناز نوبخت

با تشکر

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی